زنی حدود شصت ساله پس از از دست دادن همه چیز در رکود بزرگ، سفری را در غرب آمریکا آغاز می کند و به عنوان یک عشایر ون نشین امروزی زندگی می کند...

«جو دیکن» کلانتر منطقه کرن است که برای جمع آوری شواهد یک پرونده قتل راهی لس آنجلس می‌شود اما طولی نمی‌کشد که وی خود را مشغول یافتن یک قاتل سریالی که سبب ایجاد رعب و وحشت در میان مردم شهر شده است، می‌ی

«الیوت کارور» در نظر دارد تا امپراطوری جدیدش به تمامی کشورها نفوذ کند و آنها را تحت سلطه خود درآورد اما کشور چین از اجرا برنامه‌های وی جلوگیری می‌کند و همین موضوع سبب شروع جنگی میان این کشور و مناطق غ

هنگامی‌که آزادی مشروط از «داک مک‌کوی» سلب می‌شود، وی مجبور است تا برای به دست آوردن آزادی‌اش با یکی از خلافکارهای بزرگ شهر تگزاس به منظور دزدی از بانک هم‌کاری کند، اما بلافاصله پس از انجام این سرقت هم

هنگامی‌که یک جادوگر شیطان صفت به نام «راسپوتین» خاندان سلطنتی رومانوف را جادو می‌کند، «آناستازیا» آخرین فرد بازمانده از این خاندان از قصرشان فرار و برای چندین سال به صورت مخفیانه زندگی می‌کند تا این‌ک

تلاش های مكرر كاریكاتوریست كارتر جیمز برای رسیدن به خانه نزد سگش با یک برخورد مرگبار مكرر كه وی را مجبور به زندگی مجدد در همان روز افتضاح بارها و بارها می‌كند...

ده سال پس از انجام اولین ملاقات رسمی میان «آناکین اسکای واکر» و «پادمه آمیدالا»، یک رابطه احساسی میان آنها شکل می‌گیرد و در این بین «اوبی وان کنوبی» در تلاش است تا راز اقدام صورت گرفته برای ترور سناتو

هنگامی که دو شوالیه جدای در تلاش برای یافتن متحدین مختلف هستند، پسر خردسالی به نام «آناکین اسکار واکر» را می‌یابند که اتصالات مختلفی را با نیرو دارد و می‌تواند تعادل را به سرتاسر کهشکان بازگرداند اما

گروهی از کاوگشران به جزیره ای مرموز واقع در اقیانوس آرام سفر میکنند و در آنجا به دام یک گوریل عظیم الجثه می افتند…

ژپتو یک نجار ایتالیایی فقیر است که تصمیم گرفته عروسکی چوبی به نام پینوکیو بسازد و با آن در سرتاسر کشور برنامه اجرا کند تا درآمدی داشته باشد. اما وقتی متوجه می‌شود پینوکیو زنده است...

تامی، به عنوان دانشمندی در عصر مُدرن، با یاس و نااُمیدی تلاش می‌کند تا راهی برای نجات جان همسرش که مبتلا به سرطان است، پیدا کند.

«تونی مونتانا» مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا»، دوست دختر رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه