"آرین" دختر جوانی است که با پدر کارآگاهش زندگی می‌کند و درباره پرونده‌های او بسیار کنجکاو است. کنجکاوی درباره پرونده مرد ثروتمند و زن‌باره‌ای به‌نام "فرانک فلاناگان" باعث درگیری عاطفی "آرین" با این مر

«تن تن»، خبرنگار جوان بلژیکی، اینبار به همراه کاپیتان «هادوک» درگیر ماجرای راز یک کشتی غرق شده ی قدیمی و محموله ی مخفی اش میشود که توسط جد کاپیتان هادوک هدایت می شده. اما کس دیگری هم در جستجوی این کشت

سال 1983. «اوگوستو اودانه»، اقتصاد دان بانک جهانی، پس از گذراندن دوره ی خدمتش در جزایر کومور، همراه همسرش، «میکائلا» و پسر چهار ساله ی باهوشش، «لورنزو» به امریکا می‌آید. چند ماه بعد، «لورنزو» نخستین ع

«سال» صاحب ایتالیایی-آمریکایی یک پیتزافروشی در بخش سیاه‌پوست نشین بروکلین است. در یک روز گرم، درگیری لفظی «سال» با یکی از سیاه‌پوست‌های آشنای محلی به نام «باگین اوت»، منجر به شلوغی و درگیری در محله می

زمانی که اعتیاد چهار نفر از اهالی «کانی آیلند» تشدید پیدا می‌کند، مدینه‌ی فاصله‌ای که در ذهنشان ساخته‌اند شروع به از هم پاشیدن می‌کند.

نگاهی اپیزودیک به زندگی شاعر و نویسنده‌ی کوبایی، «رینالدو آرناس» از دوران کودکی‌اش تا زمان مرگ او در نیویورک...

تونی استارک به دلیل نگرانی و بی خوابی شدید از بابت حفظ نیویورک، اکنون بیش از همیشه به زره خود وابسته شده تا شخصیت آهنین خود را حفظ کند. به همین دلیل تمامی این فشارها روی زندگی شخصی او نیز تاثیر می گذا

اکنون که همه می‌دانند تونی استارک مرد آهنی است، او با دو چالش جدی روبه‌رو شده‌است. یکی وضعیت نامساعد جسمانی‌اش و دیگری دشمنی سرسخت که به دنبال گرفتن انتقام پدرش از خانواده استارک است و...

یک مهندس و صنعتگر بسیار ثروتمند به نام تونی استارک، در کشور افغانستان به اسارت نیروهای دشمن درمی‌آید. اما با استفاده از نبوغ فوق‌العاده خود، از آن مخمصه جان سالم به در می‌برد و لباسی منحصر بفرد مجهز ب

«آرتور كودى جارت»، آدم‏كش روان‌پریش و سر دسته‌‏ى گروهى از تبهكاران، به زندان افتاده است. كارآگاهى با ظاهر مبدل در زندان هم سلول او می‌‏شود تا اطلاعاتى درباره‏‌ى گروه «جارت» بدست آورد...

بعد از وقوع اتفاق‌هایی غیرمنتظره، گروهی از بازیگران یک فیلم جنگی پرهزینه، اجباراً تبدیل به سربازهایی می شوند که تا قبل نقشش را بازی می‌کردند.

تنها پسر "وایولت ونیبل" ثروتمند وقتی با دختر عمویش در تعطیلات به سر می‌برد از دنیا میرود. چیزی که آن دختر مشاهده کرده به قدری وحشتناک است که باعث دیوانگی او می‌شود...