یک پُلیس مخفی و یک جاسوس در حین اینکه در تلاش هستند تا از هویت یکدیگر سردربیاورند، سعی میکنند تا به یک گروه گنگستری در جنوب بوستون نفوذ کنند.

در پروازی اکتشافی بر فراز اقیانوس هند، «ستوان پیت ماوریک میچل» و همراهش، «ستوان نیک گوس برادشا»، چند میگ جنگی دشمن را با مانورهای غیر معمول از میدان به در می برند و برای شرکت در کلاس های مدرسه ی آموزش

داستان این فیلم در مورد یک مرد پیانیست و یک زن بازیگر می باشد که در لُس آنجلس فعالیت دارند. اما دیگر این نوازنده نمیتواند بنوازد و این بانوی بازیگر نمیتواند بازی کند...

جان دوو قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قت

وقتی دانیل پلانیو اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب، دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانسش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ

در طول جنگ‌جهانی دوم، در فرانسه‌ی تحت اشغالِ نازی‌ها، نقشه‌ی ترور رهبر نازی‌ها توسط گروهی از سربازان یهودی ایالات متحده با نقشه‌ی صاحبان یک سالن تئاتر همزمان می‌شود.

در حالی که قحطی و گرسنگی به کره ی زمین چیره شده، گروهی از ستاره شناسان تصمیم میگیرند تا با استفاده از یک کرم‌چاله‌ ی فضایی که به تازگی کشف شده، محدودیت های سفر انسان به دور ترین نقاط فضا را از بین ببر

اندی، بانکدار محترم و پولدار ایالت نیوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ایالتی شاوشنک محکوم می شود و اندکی بعد با Red، زندانی سیاه پوست، دوست می شود. پس از هجده سال، اندی ردی ا

یک کهنه‌سرباز که از بی‌خوابی مزمن رنج می‌برد به عنوانِ راننده تاکسی شبانه در شهر نیویورک مشغول به کار است، جایی که انحطاط و سستی او را مجاب می‌کند تا برای کمک به یک کارمند کمپین ریاست جمهوری و یک فاحش

کارگاه بازنشسته سانفرانسیسکویی که مبتلا به ترس از بلندی نیز است، در حال بررسی رفتار عجیب همسر دوست قدیمی خود است و در همین حال به صورت نگران کننده ای به او علاقه مند می شود.

«جورج بیلی» که در روز کریسمس قصد خودکشی دارد، توسط یک فرشته نجات داده میشود و آن فرشته به او نشان می‌دهد كه زندگی اطرافیانش بدون وجود بیلی چقدر بی رمق و یكنواخت می‌شده است. این طوری است كه در همان روز

تابستان سال 1965. «رابرت کینکید» (ایست وود)، عکاس مجله ی «نشنال جیوگرافیک» مأمور شده تا از «پل های مدیسن کانتی» عکس بگیرد. هنگامی که شوهر و بچه های «فرانچسکا جانسن» (استریپ) برای شرکت در بازار مکاره ب