در یک روز به ظاهر معمولی، «جو ترنر» که در زمینه شکستن کدها در CIA فعالیت می‌کند، در هنگام ورود به محل کارش متوجه می‌شود که تمامی همکارانش به قتل رسیده‌اند و سعی می‌کند تا این موضوع را به مقامات عالی ر

«پایک بیشاپ» یک یاغی پا به سن گذاشته است که تصمیم دارد پس از انجام آخرین عملیات سرقت، بازنشسته شود. وی به همراه گروه سابقش تمامی برنامه ریزی‌ها را انجام می‌دهد اما پس از گذشت مدتی متوجه می‌شود که تمام

«تری» از عدم موفقیت در زمینه فعالیت به عنوان یک رقصنده شدیدا ناراحت است و هنگامی که اقدام به خودکشی می‌کند، توسط «کالورو» که زمانی یک کمدین مطرح و پولدار بوده است، نجات میابد و...

یک رقصنده ثروتمند آمریکایی در دوران تعطیلات به شهر لندن سفر می‌کند و در آنجا با یک مدل مطرح آشنا می‌شود که به اشتباه گمان می‌کند وی یک تهیه کننده آثار کمدی است و...

«آئورا گرین‌وی» یک زن بیوه است که رابطه‌ای قوی و نزدیکی را با دختر خود «اما» دارد و هنگامی که یک معلم به نام «فلپ هورتن» وارد زندگی «اما» می‌شود، وی برخلاف آرزوها و خواسته‌های مادرش با این مرد ازدواج

«کارل چیلدرز» در دوران نوجوانی‌اش بر اثر بیماری‌های روانی‌ مادر و معشوقه خود را به قتل می‌رساند و مدت زیادی را در یک تیمارستان بستری می‌شود اما هنگامی که وی از تیمارستان مذکور بیرون می‌آید با پسری به

یک رهبر ارکستر بازنشسته به همراه دخترش و دوست صمیمی‌اش که در زمینه ساخت فیلم‌ها فعالیت دارد، در مسافرت است اما هنگامی که یک دعوت‌نامه رسمی را از جانب «ملکه الیزابت دوم» برای حضور در جشن تولد شاهزاده «

در اواسط قرن ۱۹م میلادی، یک زن ساکت به نام «آدا مک‌گراث» که از حرف زدن اجتناب می‌کند، به همراه دختر جوانش «فلورا» و یک پیانو ارزشمند برای انجام یک ازدواج برنامه ریزی شده، به نیوزلند فرستاده می‌شوند ام

«لورتا کاستورینی» یک نگه‌دارنده کتاب در منطقه بروکلین در شهر نیویورک است و هنگامی که به برادر معشوقه‌اش علاقه‌مند می‌شود، خود را درون مشکلات پیچیده‌ای می‌یابد که...

پس از آنکه «گز» شغل خود را در یک کارخانه تولید فولاد از دست می‌دهد، متوجه می‌شود که همسرش قصد دارد تا برای عدم پرداخت هزینه‌های فرزندشان از وی شکایت کند و به همین خاطر «گز» مجبور می‌شود به همراه دوستش

سن فرانسیسکو. بلندترین ساختمان دنیا با صد و سی و هشت طبقه، در مراسم افتتاحیه‌ی آن، آتش می‌گیرد و...

در این فیلم شخصیت «گرین گرینچ» تصمیم می‌گیرد تا جشن کریسمس را برای تمامی شهروندان شهر هوویل خراب کند و برای این کار همراه با سگ وفادار خود «مکس» به صورت مخفیانه وارد شهر می‌شود و...