مقاله؛ چرا بازسازیهای «دیزنی» با وجود نظر منفی منتقدین فروش میلیاردی دارند؟
بازسازیهای مدرن کمپانی «دیزنی» از آثار کلاسیکش عموماً از طرف منتقدین نظرات منفی و در حد متوسط کسب میکنند، اما چرا با این وجود همچنان فروش میلیاردی در باکسآفیس جهانی دارند؟ این بازسازیها در سال 2010 با فیلم "آلیس در سرزمین عجایب" (Alice in Wonderland) به کارگردانی «تیم برتون» آغاز گردید و پس از آن کمپانی دیزنی دریافت که مخاطبان بسیاری به بازگو کردن داستانهای قدیمی این کمپانی علاقه دارند. در طی چند سال گذشته، چندین عنوان از آثارهای کلاسیک مورد بازسازی مدرن این کمپانی قرار گرفت؛ اگرچه همهی این بازسازی موفقیت تجاری نداشتند، مانند "دامبو" (Dumbo)، اما اکثریت آنها سود هنگفتی را برای دیزنی به ارمغان آوردند.
همین امسال فیلمهای "علاءالدین" (Aladdin) و "شیرشاه" (The Lion King) از جدیدترین بازسازیهایی بودند که موفق شدند فروش میلیاردی را تجربه کنند؛ این دو فیلم به جمع فیلمهایی همچون "آلیس در سرزمین عجایب" و "دیو و دلبر" (Beauty and the Beast) پیوستند که فروش میلیاردی داشتند، همچنین فیلم "کتاب جنگل" (Jungle Book) که 966.6 میلیون دلار فروش داشت را هم میتوان در این لیست قرار داد. به غیر از موفقیتهای تجاری این عناوین در یک چیز دیگر نیز باهم اشتراک دارند؛ آنها خیلی مورد علاقه منتقدان نیستند! با این که انیمیشنهای اصلی و کلاسیک مورد ستایش منتقدین قرار میگرفتند و از آنها به عنوان بهترینهای تاریخ یاد میشد، اما این بازسازیها نمیتوانند نظر منتقدان را جلب کنند؛ بنابراین چرا این فیلمها فروش میلیاردی دارند؟ در این مقاله قصد داریم جوابی برای این سوال مطرح کنیم... همراه ما باشید!
[فروش بینالمللی]
بدیهیست که فروش داخلی نقش بسیار بزرگی در برنامه فیلمها دارند، اما در عصر امروز تاکید بیشتری بر روی بازارجهانی وجود دارد. فیلمهایی مانند "حاشیه اقیانوس آرام" (Pacific Rim) که تلاش کردند تاکید بیشتری در ایالات متحده داشته باشند موفق نشدند سود خوبی داشته باشند، یک فیلم اگر بخواهد فروش میلیاردی را تجربه کند بایستی حضور قدرتمندی در سینماهای بینالمللی داشته باشد. بسیاری از فیلمهایی که فروش میلیاردی داشتند سهم فروش بینالمللی آنها بیشتر از سهم فروش داخلی بوده است؛ از استثناهای کمیاب این موضوع میتوان به فیلمهای "شوالیه تاریکی" (The Dark Knight)، "روگ وان: یک داستان جنگ ستارگان" (Rogue One: A Star Wars Story) و "پلنگ سیاه" (Black Panther) اشاره کرد. حتی فیلم "جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد" (Star Wars: The Force Awakens) که با 936.6 میلیون دلار پرفروشترین فیلم تاریخ در داخل مرزهای ایالات متحده آمریکا میباشد از این موضوع مستثنا نیست و 54.7% از فروشش را فروش بینالمللی تشکیل داده است.
نسبتهای فروش داخلی و بینالمللی بازسازیهای دیزنی اصلاً بهم نزدیک نیستند. تمام آنها 60% فروششان از بازارهای بینالمللی بوده و این بدین معناست که فروش داخلی آنها زیر 40% میباشد. در نگاه اول، این یک دستاورد باورنکردنی است زیرا بسیاری از این عناوین کلاسیک دیزنی قبل از اینکه تاکیدی بر بازار جهانی وجود داشته باشد به محبوبیت رسیده بودند. با این حال، نسخههای کلاسیک نیز فروش بینالمللی بسیار خوبی داشتند؛ فیلم "شیرشاه" در سال 1994 فروش بینالمللی 545.7 میلیون دلاری داشت و "علاءالدین" نیز در سال 1992 286.7 میلیون دلار فروش بینالمللی کرد. دیزنی همیشه یک برند جهانی بوده و استودیو از این واقعیت بسیار آگاه است. مخاطبان از همه جا مشتاق دیدن دوباره و دوباره این داستانها هستند.
[قدرت نوستالژی دیزنی]
برای چندین دهه است که فرهنگ پاپ برای رسیدن به مخاطبان هدف بر روی نوستالژیها سرمایهگذاری میکنند؛ این روزها، نوبت دهههای 80 و 90 میلادی در این چرخه میباشد، زیرا که بزرگسالان اکنون آن زمان کودک بودهاند. این یکی از اصلیترین دلایل موفقیت محصولهایی همچون سریال "چیزهای عجیب" (Stranger Things) و همچنین دلیل ساخت قسمتهای جدیدی از مجموعههای "جنگ ستارگان"، "ژوراسیک پارک" (Jurassic Park) و "نابودگر" (The Terminator) میباشد. این پروژهها نه تنها بزرگسالانی را که با این داستانها بزرگ شدهاند را مورد هدف قرار داده بلکه به دنبال نسل جدیدی از مخاطبان نیز میباشند.
شاید بتوان گفت برندی وجود ندارد که بتواند در این موضوع از کمپانی دیزنی پیشی بگیرد؛ اکثر افرادی که به دنیای فیلم و سرگرمی علاقهمند هستند زمانی که کودک بودند محصولات دیزنی همچون "شیرشاه"، "علاءالدین"، "دیو و دلبر" و ... را تماشا میکردهاند. فیلمها معمولاً بدون بازاریابی هدفمند و عالی به فروش میلیاردی نمیرسند و کمپین بازسازیهای دیزنی نیز معمولاً احساسات گرم و حس دلتنگی مخاطبان نسبت به فیلمهای اوریجینال را در دستور کارش قرار داده است.
[بازسازیهای دیزنی با هنرنمایی ستارگان بزرگی همراه است]
اخیراً با وجود اینکه برندها و مجموعهها تبدیل به ستارگان فعلی هالیوود شدهاند، توجه کمتری به ستارگانی که در آن هنرنمایی میکنند میشود؛ یعنی هر بازیگری میتواند در یکی از فیلمهای «مارول» و یا "جنگ ستارگان" هنرنمایی کند و بازهم آن فیلم فروش میلیاردی داشته باشد و تنها تعداد انگشتشماری از فیلمهایی که فروش میلیاردی داشتند دارای داستان اوریجینال هستند. با این حال همیشه حضور یک ستاره درجه یک در فیلمها بسیار موثر است؛ یکی از دلایلی که فیلم تازه اکرانشده "روزی روزگاری در هالیوود" (Once Upon a Time in Hollywood) توانست رکورد بهترین فروش افتتاحیه فیلمهای کارگردانیشده توسط «کوئنتین تارانتینو» را بنام خود کند حضور بازیگرانی درجه یکی همچون «لئوناردو دیکاپریو»، «برد پیت» و «مارگو رابی» بوده است که هر سه از هنرپیشگان پرطرفدار نسل کنونی میباشند؛ کمپانی دیزنی هم از این قاعده مستثنی نیست و از مزایای بازیگران درجه یک بهره میبرد.
یکی از بزرگترین نقاط مثبت بازسازی "علاءالدین" هنرنمایی «ویل اسمیت» در آن بوده است. اگر چه چهره اسمیت در نقش «جینی» هنگام تبلیغات مورد تمسخر قرار گرفت اما همچنان افرادی بودند که علاقه داشتند هنرنمایی وی را تماشا کنند و آن را با «رابین ویلیامز» فقید که در نسخه اصلی جینی را ایفا کرده بود مقایسه کنند. اسمیت نیز یکی از موفقترین بازیگران هالیوود است که دارای طرفداران بیشماریست و فیلم "علاءالدین" نیز تبدیل به پرفروشترین فیلم دوران بازیگرش گردید. "شیرشاه" نیز از حضور هنرمندان نامآشنا به بهترین نحو استفاده کرد؛ نامهایی همچون «دونالد گلاور»، «بیانسه» و «جیمز ارل جونز» در لیست بازیگران این فیلم دیده میشد. خالی از لطف نیست که اشاره کنیم حضور ستارگان درجه یک تضمینی بر موفق بودن فیلم نخواهد بود اما همچنان نقش بسیار مهمی در آن دارد.
[بازسازیهای دیزنی در برابر منتقدین آسیبناپذیرند]
تمام موارد گفته شده در فوق بر این موضوع دلالت دارد که بازسازیهای دیزنی در برابر منتقدین آسیبناپذیر بوده و نقدهای منفی بر روی فروش آنها در باکسآفیس هیچ اثری ندارد؛ البته فیلم "دامبو" در این مورد استثنا میباشد اما این فیلم در کل جزو معدود آثار استقبال نشده دیزنی میباشد. فیلمهای "شیرشاه"، "علاءالدین" و "آلیس در سرزمین عجایب" به ترتیب از منتقدین نمره 53، 56 و 51 را دریافت کردند که اصلاً چنگی به دل نمیزند؛ تنها بازسازی دیزنی که در منطقه سبز با نمره 71 قرار دارد فیلم "دیو و دلبر" بوده که بازهم نقدهایی را به همراه داشته است. هیچکدام از این فیلمها مورد تحسین اکثریت منتقدین قرار نگرفتهاند.
صد البته این موضوع برای فیلمهای دارای فروش میلیاردی چیز جدیدی نمیباشد؛ تعدادی از فیلمهای "تبدیلشوندگان" (Transformers) و فیلم "دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی" (Jurassic World: Fallen Kingdom) که سال گذشته اکران گردید نقدهای مختلفی را به همراه داشت اما همچنان فروش میلیاردی داشتند. فیلمهای بهخصوصی هستند که نیازمند به نقدهای مثبت منتقدین میباشند؛ مانند فیلمهایی که در فصل جوایز اکران میشوند و خواهان درخشش در این ایام هستند و یا فیلمهایی اوریجینالی که قصد دارند شناختهتر شوند. چیزی که امروزه در سینماها میبینیم اثبات بر این موضوع است که برای موفق شدن نیازی به تحسین منتقدین و دریافت 5 ستاره از آنان نیست؛ خیلی خوب میشد اگر تمام فیلمهای میلیاردی از تحسین منتقدین بهرهمند میشدند اما آنها نیازی به تحسین ندارند و از مزایای مجموعهها و معروفیت برندها بهرهمند هستند.
نظرات کاربران