خلاصه داستان: زن بیوه ای که حضانت دخترش را از دست می دهد، تصمیم به پیدا کردن شغلی جدید می گیرد و موفق می شود تا به عنوان یک راننده کامیون در سراسر کشور مشغول به کار شود. اما زمانی که وارد این شغل می شود به تدریج متوجه انحراف مسیر زندگی اش شده و …
خلاصه داستان: موضوع فیلم در مورد یک دانش آموز جوان سال اول کالج می باشد که تاره در حال کسب تجربه های متفاوت است، اما زمانی که متوجه نیروی عجیب یکی از همکلاسی هایش می شود همه چیز تغییر می کند و…
خلاصه داستان: سال 1989 در منطقه ای از نیوزلند چهار مرد در کشتی با طوفانی شدید رو به رو و در وسط دریا گم می شوند. آنها به مدت 119 روز در جزیره ای ناشناخته زیر فشار هستند و…
خلاصه داستان: فیلم داستان یک پسربچه 12 ساله به نام “داتا” می باشد که در یک دنیای خارجی تحت نظر یک حکومت وحشی دیکتاتوری، در حال بزرگ شدن است. زمانی که دولت پدر او را زندانی میکند، به او و خانواده اش لقب خائن میدهند، اما “داتا” و مادرش دست از مقاومت نمیکشند…
خلاصه داستان: زمانی که انسان ها به وجود خون آشام ها و لیکان ها پی می برند، نبردی را برای از بین بردن آنان آغاز می کنند. «سلن» جنگجوی خون آشام، هم نوعانش را در جنگ علیه انسان ها رهبری میکند…
خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد یک زن و شوهراست که بعد از پانزده سال زندگی مشترک قصد دارند تا از هم طلاق بگیرند، چرا که بوریس مرد خانه، قصد ندارد تا خانه ی جدیدی برای زندگی شان فراهم کند و…
خلاصه داستان: فیلم در سال 2006 جریان دارد، زمانی که یوتیوب تازه کار خود را آغاز کرده بود و فیلم ها نیز در اینترنت به راحتی قابل دسترسی نبودند. داستان در مورد چند جوان است که در آن زمان وارد عرصه ساخت ویدیو های اینترنتی و درآمدزا شدند…
خلاصه داستان: بیل همیشه در سایه برادر نابینا، متکبر و مشهورش رابی زندگی کرده است. پس از سالها کمک کردن به رابی و پس زدن فرصت ها، بالاخره بیل با یک دختر جذاب بنام رُز قرار میگذارد، اما از همینجا رقابت و حسودی رابی شروع می شود و…
خلاصه داستان: سانتای قاتل در اوایل کریسمس به شهر می آید و برای برخی از مردم می خواهد به کابوسی شوم تبدیل شود. او برای ادامه زندگی به چهره ای جدید نیاز دارد و باید قربانی های خود را انتخاب کند…
خلاصه داستان: سپتامبر سال 1945. سباستین بیصبرانه منتظر بازگشت دوست خود آنجلینا است. آنها به مدت دو سال از هم دور بوده اند. اما خبر میرسد که هواپیمایی که آنجلینا سوار آن بوده در کوهستان سقوط کرده است. ولی سباستین ایمان دارد که او هنوز زنده است. بنابراین بهمراه کمک سگ خود بل، عازم خطرناک ترین ماجراجویی زندگی اش میشود…