خلاصه داستان: عثمان شاءشماز که در یکی از محله های متوسط استانبول زندگی میکنه، کارآفرینی کوچیک است و در حالیکه از یک طرف مشغول فروختن اجناسی که از شرق دور آورده، هست از طرف دیگر هم در تلاشه تا برای اجناس منفجره ای که اختراع و حق ثبتش متعلق به خودش است، سرمایه گذار پیدا کرده و پولدار بشه. عثمان که بخاطر اثبات کردن خودش به بابای دختری که دوستش داره وارد ماجراهای مختلفی میشه، در کنار خودش بزرگترین دستیارانش که شامل دست راستیش ارکان و دختر دوست خانوادگیشون، سونگول است رو داره. عثمان در این راه سخت اما جذاب، اینو میفهمه که اساسا پولدار شدن زیاد هم در دوردست نیست…
خلاصه داستان: یک زن جوان باید خود و دوستانش را از دست یک شیطان باستانی نجات دهد. این موجود که در زبان عامیانه بعنوان “بختک” شناخته میشود، قربانیان اش را از طریق «فلج خواب» از پا در می آورد…
خلاصه داستان: یک بازیگر به نام “کسیدی” برای کسب شهرت و رسیدن به هالیوود احتیاج به مقداری پول دارد، لذا وارد یک نوع تجارت الماس به وسیله ی مادر نامزد خود میشود و…