خلاصه داستان: “وینا” زنی که شاهد قتل در ساختمان همسایه اش شده است در آن زمان قاتل نیز متوجه حضور او میشود، حال او برای محافظت از خودش تلاش میکند اما پلیس به او توجهی نمی کند تا اینکه یک کاراگاه به او پناه می دهد…
خلاصه داستان: بازیگری که بیشتر بخاطر بازی در نقش یک کارآگاه بریتانیایی به نام “مایندهورن” شناخته میشود، با پلیس همکار می شود تا یک قاتل سریالی را دستگیر کنند، این قاتل فقط حاضر است با کارآگاه “مایندهورن” صحبت کند…
خلاصه داستان: بعد از اینکه یک حادثه ی عظیم تمام نسل بشر را از بین می برد و عده ای کمی از انسان ها زنده می ماند، دو خانواده مجبور می شوند در یک خانه با هم زندگی کنند تا بدین ترتیب از خطرهای شیطانی بیرون از خانه در امان باشند اما طولی نمی کشد که می فهمند وحشت واقعی از درون خود خانه است و…
خلاصه داستان: نینون اوکامورا و یوجی کیرا در کنار یکدیگر زندگی می کنند، اما در مدرسه با یکدیگر صحبت نمیکنند. نینون از طریق پدر و مادرش باخبر میشود که یوجی تنها یک سال دیگر زنده است…
خلاصه داستان: سه گردشگر آمریکایی برای پیدا کردن یک معبد باستانی، با دنبال کردن مسیر یک نقشه مرموز سر از جنگل های ژاپن در می آورند. اما زمانی که ارواح جنگل آنها را به دام می اندازند، سفر ماجراجویانهشان تبدیل به یک کابوس وحشتناک می شود…
خلاصه داستان: فیلم خدمه گروه کریستوفر گست را دنبال میکند، مردی که دوست دارد بدون هیچ تجربه ای کارگردان فیلم های مستند باشد. اما مشکل اینجاست که آنها هدف مشخصی ندارد و حتی نمی دانند باید درباره چه موضوعی مستند بسازند…
خلاصه داستان: «بن» (فالن)، معلم دبیرستان، با «لینزی» (باریمور) که کسب و کار موفقی هم دارد، آشنا می شود. «بن» و «لینزی» در ظاهر وجه مشترکی ندارند، ولی به هرحال با هم جور می شوند و رابطه ی عاطفی عمیقی بین شان به وجود می آید. اما از شر و شور رابطه شان که کاسته می شود، «لینزی» تازه پی می برد که عشق واقعی زندگی «بن» چیست: تیم بیس بال ردساکس بوستن.