خلاصه داستان: یک معلم جدید که به مدرسه ای در «براتیسلاوا» آمده پدر و مادرِ دانش آموزانش را اغفال میکند تا یکسری کارها را برایش انجام دهند و در ازای آن فرزندشان می تواند از نمرهی خوبی برخوردار شود…
خلاصه داستان: دو خواهر در تعطیلات خود در مکزیک تصمیم می گیرند داخل یک قفس به اعماق دریا برای مشاهده یک کوسه غول پیکر بروند. آن ها بعد از مدتی در عمق دریا گرفتار کوسه می شوند و اکسیژن آن ها رو به اتمام است و کمتر از یک ساعت فرصت دارند تا خودشان را به سطح آب برسانند در غیر این صورت می میرند…
خلاصه داستان: فیلم داستان سه زن با اراده به نام های بث (کریستن استورات)، جینا (میشل ویلیامز) و لورا (لورا درن) می باشد که پس از مدت زیادی زندگی کردن با هم تصمیم میگیرند راهشان را از یکدیگر جدا کرده و هرکدام به دنبال سرنوشتشان بروند…
خلاصه داستان: لاسه یک نژادپرست پیر می باشد که در آپارتمانی پر از مهاجران و پناهندگان زندگی می کند. کمال پسر 16 ساله ای است که از زندگی خود در فنلاند خسته شده است و آرزوی سفر به نایروبی را دارد تا با پدرش زندگی کند. فقط مشکلش این است که پولی برای خرید بلیط ندارد تا اینکه با لاسه آشنا می شود…
خلاصه داستان: زمانی که گربه و سگِ “اما” طی یک حادثه تبدیل به دو مرد کامل و بی نقص می شوند، او دید خود را نسبت به قرار گذاشتن با دیگران تغییر میدهد، دیگر به هرکسی اعتماد نمیکند و یاد میگیرد که خودش را دوست داشته باشد…
خلاصه داستان: در یک فصل بهار “هیرومی”، مادر دختر بچهای 11 ساله به نام “تامو”، خانه را برای مُدت نامعلومی ترک میکند، “تامو” به مادرش عادت کرده بود و همیشه به خانهی “ماکیو” میرفت، “ماکیو” برادرِ “هیرومی” به همراه نامزد زیبایش “رینکو” زندگی میکنند، در واقع “رینکو” زنی متفاوت است و…
خلاصه داستان: زوجی جوان به همراه یک زندانی فراری در یک پمپ بنزین گیر افتاده اند و باید با موجودی که قربانیانش را به اجساد متحرک تبدیل می کند مقابله کنند و راهی برای فرار بیابند…
خلاصه داستان: زمانی که گروهی با اسم “خِمِرهای سُرخ” در سال 1975 بر کشور کامبوج حکومت کردند، منجر به نسلکشی و قتلعام دو میلیون کامبوجی شدند، در این میان دختره پنج ساله ای مجبور شد از خانه و خانواده اش در پنوم پن دوری کند و به عنوان یک سرباز کودک آموزش ببیند…