خلاصه داستان: زمانی که مشخص می شود سازمان IMF مسوول انفجار در کرملین بوده است، تصمیم گرفته می شود تا این سازمان برای همیشه تعطیل شود، اما «اتان هانت» و گروه جدیدش برای اثبات بی گناهی و پاك كردن نام سازمان خود از این اتهام، بر خلاف دستورات مقامات بالاتر وارد عملیاتی می شوند و...
خلاصه داستان: «ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین میرود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی آمریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به آمریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند.
خلاصه داستان: خانوادهای آمریکایی برای یک سفر تفریحی تجاری به پاریس سفر میکنند. در آنجا آنها که از لحاظ مادی در وضع خوبی هستند، با زندگیها و دنیای جدیدی آشنا میشوند که به آنها دیدی می دهد که چگونه میتوانستند با تغییراتی در زندگی و در گذشتهی خود، از دنیا و آسایش و خوشبختی بهتری برخوردار باشند.
خلاصه داستان: گروهی از دوستان در یک چت ویدئویی باهم در ارتباط هستند که ناگهان یکی از آن ها به صورت اتفاقی موجودی پلید را آزاد میکند که سرنوشت تاریکی برای آن ها رغم خواهد زد...
خلاصه داستان: داستان درباره اشرف مروان تاجر و میلیاردر اهل مصر و همسر یکی از دخترهای جمال عبدالناصر است. او ارتباطات سیاسی زیادی داشت و برای سازمان های جاسوسی دشمنان ملتش کار میکرد.
خلاصه داستان: دو متخصص امور مالی در حالی که یک مرد در حال مرگ را به بیمارستان منتقل میکنند، یک میلیون دلار پول نقد را در لباس او مخفی میکنند. اما او قبل از اینکه بمیرد، تصمیم میگیرد آن را حفظ کند، و پول ها را در یک محل شبانه روزی مخفی میکند و...
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره یک مامور سابق نهاد انتظامی خدمات مارشال ایالات متحده به نام چیف است که زندگیاش بعد از اشتباه پیش رفتن یک پرونده دچار فراز و نشیبهای زیادی شده و لحظات سختی را میگذراند. در این میان، سر و کله یک عضو قدیمی از تیم او پیدا شده که موقعیت او را تهدید میکند...
خلاصه داستان: داستان درباره پسر جوانی هست که تمام پسانداز خود را برای ورود به یک تیم بسکتبال خیابانی و شرکت در مسابقات هارلم خرج میکند. اما در ادامه او وارد یک سری شکستهای ناگوار از جمله از دست دادن تیمش به رقیب دیرینهاش میشود. در حالی که او از برنده شدن در مسابقه و همچنین کسب جایزه ناامید شده است، با یک مرد افسانهای به نام عمو درو برخورد میکند و…
خلاصه داستان: یک مرد به همراه پسرش، به تنهایی از میان سرزمین های سوخته آمریکا عبور می کنند، در حالی که هیچ چیز بجز خاکستر در باد، حرکت نمی کند. هوا بقدری سرد است که بر سنگ ها شکاف می اندازد. آن ها به دنبال مکانی گرم تر در سرزمین های جنوبی می گردند، در حالی که مطمئن نیستند چه چیزی در آنجا انتظارشان را می کشد...