خلاصه داستان: یک دانشجوی فیزیک جوان باید راهی برای معکوس کردن یک زمان کوانتومی مرگبار ناهنجاری و پیدا کردن دلیل به قتل رسیدن نامزدش را پیدا کند، در حالی که از فراموشی کوتاهمدت رنج میبرد و…
خلاصه داستان: این فیلم داستان دو برادر را روایت میکند که به گروهی که سالها پیش از آنها فرار کردهاند بازمیگردند. آنها به این نتیجه میرسند که افکار این گروه عجیبتر از آن چیزی بوده که فکر میکردند و…
خلاصه داستان: در آینده ای نه چندان دور، یک تیم از مجرمان یقه سفید توسط دولت فدرال داوطلب خدمت سربازی برای خنثی کردن یک حمله شبکه است که تهدید برای ورشکسته کردن این ایالات متحده آمریکا.
خلاصه داستان: داستان فیلم در یک دانشجوی حقوق می باشد که به زادگاه خود باز می گردد تا به دوستش کمک کند. همه در شهر فکر می کنند او در کسب و کارش موفق است و عنوان بزرگترین وکیل شهر را به او داده اند، اما وسلی این حقیقت که در کارش موفق نییست را از بقیه مخفی می کند تا اینکه…
خلاصه داستان: اوایل قرن بیستم. کارن دینسن (مریل استریپ) که از محدودیت های اجتماعی به تنگ آمده، با بارون برور بلیکس (کلاوس ماریا برانداور) ازدواج می کند. این دو قرار است دانمار را به مقصد یک مزرعه ی دام پروری در آفریقای شرقی ترک کنند. چندی بعد در راه سفر به نایروبی و ملحق شدن به بارون، کارن با ماجراجویی انگلیسی به نام دنیس فینچ هاتن (رابرت ردفورد) آشنا می شود...
خلاصه داستان: این فیلم به یک موضوع مهم اجتماعی در غرب، یعنی به فاصلهی طبقاتی بین غنی و فقیر که بعد از بحران اقتصادی عمیقتر شده است اشاره دارد: کیت (کاترین کنر) یک زن مرفه نیویورکی است که نسبت به همنوعان فقیرش که در نیویورک زندگی میکند، احساس گناه دارد. او هر روز با این پرسش درگیر است که انسان چگونه میتواند با وجود فقر از رفاه مادیای که برخوردار است بدون عذاب وجدان بهرهمند شود. چنین است که سرانجام تصمیم میگیرد در خرید کالاهای مصرفی صرفهجویی کند و نسبت به فقرا مهربان باشد. برای همین شروع میکند به بذل و بخشش کردن و دست و دلبازیهای بی حساب و کتاب و از خریدن لباسهای گرانقیمت مارکدار برای دخترش صرف نظر میکند. این وضع ادامه پیدا میکند تا اینکه کیت مجبور میشود...