خلاصه داستان: بیگانه ای فضایی در سال 1969 موفق می شود تا مامور کی را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. مامور جی که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال 1969 بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد…
خلاصه داستان: فردی پولدار و معروف به نام وارما با دو دخترش زندگی خوبی دارند، دختر بزرگش به نام عالیه میخواهد با آجای ازدواج کند اما پدرش سخت مخالف است…
خلاصه داستان: چهار دانشمند جوان در حال انجام آزمایشی جدید بطور اتفاقی نیروهای ماورای طبیعی بدست می آورند. اکنون آن ها باید از این نیروی خود برای مبارزه با فردی ظالم که قصد تسخیر دنیا را دارد، استفاده کنند…
خلاصه داستان: پسر جوانی به نام کارن آجی دیوگان برای مدت هشت سال هر شب به صورت متوالی خواب دختری رو می بیند که حتی آن را ندیده و در خواب عاشق آن دختر می شود تا اینکه روزی کارن برای بدرقه دوسته قدیمیش آرون راهی فرودگاه می شود که ناگهان با دختر رویا های خود برخورد می کند و…
خلاصه داستان: ادى فلسن بیلیارد باز جوان اما کارکشته همراه ترتیب دهنده ى بازىهایش چارلى برنز به نیویورک می آید تا با سلطان بیلیارد مینسوتا فاتز مسابقه دهد و…
خلاصه داستان: این فیلم بر اساس رمان پر فروش Nick Hornby’s ساخته شده است و در مورد پسر بچه ای کوچک به نام مارکوس است که مادر مطلقه اش دچار روانپریشی است و با مشکلات زیادی در زندگی اش دست و پنجه نرم میکند و مرد جوانی مجرد به نام ویل که در پایداری رابطه زناشویی اش مشکل دارد و تا کنون نتوانسته همسری اختیار کند این دو بصورت تصادفی با هم آشنا شده و شروع به حل مشکلات یکدیگر میکنند اما…
خلاصه داستان: اوایل دهه ی 1980. کریس گاردنر به سرش می زند تا کاری را در بورس نیویورک امتحان کند که در آن جا فقط یکی در بین بیست نفر می تواند روی داشتن شغلی تمام وقت با دستمزدی خوب حساب کند. حتی وقتی همسرش به خاطر این انتخاب او را ترک می کند و اوضاع بدتر و بدتر می شود کریس به اتفاق پسرش دو دستی به رؤیایش می چسبد…
خلاصه داستان: آستریکس کوچک به همراه اوبلیکس، آخرین جنگجویان آزاد روستای گاول پس از حمله ی روم، ماموریت دارند یک بشکه ای که حاوی مواد جادویی است را به دست پسر عموی آستریکس که می خواهد با ارتش روم بجنگند، برسانند.
خلاصه داستان: پیتر سلرز کار خود را از گویندگی برنامه های کمدی در رادیو بی.بی.سی شروع میکند. اما بعد از مدتی تصمیم میگیرد بازی در فیلم را تجربه کند. ابتدا بخاطر چهره نه چندان جذابش او را نمی پذیرند. اما با کمک مادرش که به او جرات میدهد که بلندپروازی خود را ادامه دهد سرانجام وارد سینما میشود اما این مسئله زندگی شخصی او را دچار چالش های زیادی میکند و…