خلاصه داستان: “دد لانگورت” که پس از سرقت بانک در مکزیک فراری شده است فرصتی بدست می آورد تا طلاها را برداشته و همکارش “ریو” را تحویل قانون دهد. سالها بعد “ریو” از زندان گریخته و تصمیم به انتقام می گیرد…
خلاصه داستان: «مایکل فرادی»، استاد دانشگاهی است که همسرش – مأمور FBI – هنگام انجام وظیفه، توسط اعضای یک گروه تروریستی دست راستی به قتل رسیده است. «مایکل» آرام آرام مشکوک می شود که خانواده ی «لانگ» که به تازگی به همسایگی او آمده اند، تروریست هستند…
خلاصه داستان: «کوین لومکس» یک وکیل مدافع جوان، بیباک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود…
خلاصه داستان: لئو که به بیماری سختی دچار شده ، توانائی عجیبی بدست می آورد، او که همیشه آرزوی پلیس شدن را داشته است در یک ماموریت به الکس جوان کمک می کند تا شهر را از دست تبهکاران نجات دهد.
خلاصه داستان: کدخدای یک روستا به مظنونی فراری پناه میدهد. رئیس کلانتری که آدمی سنگدل و جاهطلب است، برای دستگیری فرد فراری روستا را به آتش میکشد و اهالی آن را به قتل میرساند اما…
خلاصه داستان: گوزن جوانی به نام نیکو سعی بر این داشت تا پدر خود را که هرگز ندیده بود پیدا کند، پدر این گوزن جوان در بین گوزن های پرنده ای بود که در روز کریسمس سورتمه ی بابا نوئل را راه می بردند. این گوزن جوان سعی می کند مانند پدر خود پرواز کردن را یاد بگیرد و برای پیدا کردن پدر خود به جستجو بپردازد…
خلاصه داستان: لاولی سینگ (سلمان خان) محافظیست که در کودکی آقای ساتراج جون مادرشو نجات داده است، حالا جان دختره ساتراج در خطر است، لاولی هم میخواد دین خود را ادا کند، در همین حین که مسئولیت حفاظت از جان دیویا (کارینا کاپور) دختر ساتراج را به عهده میگیرد با اتفاقاتی که رخ میدهد دیویا عاشق لاولی میشود، ولی به خاطر سرسختیهای لاولی، دیویا نمیتواند به او چیزی در این مورود بگوید…
خلاصه داستان: راج کومار (شاهد کاپور) ماجراجو، نترس و شجاع در میان دو گروه خطرناک قاچاقچی های مواد مخدر در دارتیپور، شهری کوچک قرار گرفته است. در این میان او به چاندا (سوناکشی سینها) برادرزاده پارما رئیس یکی از باندها دل می بازد در حالی که خود برای شیو راج (سونو سود) رئیس باند رقیب کار می کند…
خلاصه داستان: خانواده ی جک اسنفیلد (هریسون فورد) به گروگان گرفته شده و جک می بایست برای آزادی آنها میلیون ها دلار پول نقد را از خزانه کسب و کار خود بدزد و به آنها بدهد. او ناچار به تسلیم این خواسته ی بزرگ دزدان می شود، که ممکن هست بعدا به جرم اختلاس متهم و دستگیر شود…
خلاصه داستان: دختری جوان با مهارت های بالا در هنرهای رزمی، برای فراهم کردن پول برای مادر مریضش، با گروه های خلافکاری که از قبل به خانواده آن ها بدهکارند درگیر می شود…