خلاصه داستان: در آینده ای دور و در یک ویران‌شهر (جامعه‌ای خیالی که در آن ویژگی‌های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواه هیچ انسانی نیست)، یک ربات آخرین انسان روی زمین را پیدا میکند و سعی دارد با استفاده از آموزه های یک کتاب که ربات ادعا دارد مقدس است انسان را کنترل کند اما...
خلاصه داستان: ستاره ی کوچک سینما مارکی مارلو که توسط دوستان و خانواده اش رها شده، مجبور می شود در خانه ای بزرگ تنها زندگی کند. او برای اینکه مطمئن شود همیشه مشهور می ماند، دست به اقدامات خطرناکی می زند که…
خلاصه داستان: مهتاب خاگا و خانواده اش، با وجود تعلق به دو جهان متفاوت، روابط قدیمی دوستانه ای با ببوجی و خانواده اش داشته اند. در میان این دو خانواده عشقی شعله‌ور میشود که آنها را درگیر ماجراهایی جدید میکند و...
خلاصه داستان: پاستور جان به همراه همسرش سعی دارد تا به روند ناامید کننده اداره کلیسا پایان دهد و برای کریسمس برنامه های ویژه ای در آنجا اجرا کند اما...
خلاصه داستان: جان برنان به همراه همسرش لارا زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند.تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند اما هیچ فایده ای ندارد و لارا به زندان می افتد.اکنون تنها راه برای جان آن است که به هر شکل ممکن همسر خود را از زندان فراری دهد.او نقشه ای استادانه طرح می کند تا راه را برای فرار همسرش باز کند.
خلاصه داستان: دو ابر قهرمان زن که در یوتیوب بسیار محبوب هستند تصمیم می گیرند لباس هایشان را به تن کرده و با پیشنهاد یک مدیر معروف ابر قهرمان ها فعالیت خود را آغاز کنند و باید با افراد شیطانی بجنگند و سوال این است که آیا آنها می توانند تغییر ایجاد کنند و مفید باشند؟
خلاصه داستان: مرد جوانی که رئیس یک شرکت بزرگ است طی تصادفی حافظه خود را از دست میدهد و پیرزنی که او را به بیمارستان برده و در کنارش بوده سعی دارد تا از این وضعیت به نفع خودش استفاده کند و...
خلاصه داستان: چهار شخص خارج از نظام سرمایه داری که شکست قیمت خانه و اوضاع اقتصادی را در میانه دهه اول قرن بیست و یکم پیش بینی کرده اند، به خاطر عدم پیش بینی این اتفاق و البته طمع بانک ها، تصمیم به مبارزه با بانک ها می گیرند …
خلاصه داستان: «لوسی» بعنوان پیشخدمت در رستوران فست فود کار می کند و با دوستش «جیمی» که یک نوازنده است مشکلاتی دارد. «تلما» با «داریل» ازدواج کرده، مردی که دوست دارد همسرش مدام در آشپزخانه بماند، تا او بتواند تلوزیون تماشا کند. روزی «تلما» و «لوسی» تصمیم می گیرند زندگی عادی شان را کنار بگذارند و با ماشین به جاده بزنند. اما در این سفر «لوسی» مردی که «تلما» را تهدید کرده است را می کشد، و از این رو آن دو تصمیم می گیرند به مکزیک بگریزند، اما طولی نمی کشد که پلیس آمریکا دستگیرشان می کند.
خلاصه داستان: پس از اینکه سه احمق به یک بازی قمار مربوط به باند های خلافکار دستبرد می زنند و و اوضاع مالی باند های جنایتکار محلی را بهم می ریزند، جکی کوگان که یک مزدور است ، استخدام می شود تا آن سه نفر را پیدا کند و اوضاع را به حال اول برگرداند...
