امتیاز مخاطبا و نمرات منتقدین که خیلی ناامید کننده بوده برای این فیلم! آخه چرا باید فیلمی با این محتوای داستانی به شکل موزیکال ساخته بشه؟! چرا برادران وارنر متوجه این نمیشن که قرار نیست هرفیلمی که قسمت اولش خوب فروخته و با اقبال عموم مواجه شده، قسمت دومش هم ساخته بشه و اون هم به خوبی قسمت قبلی بشه؟! انتخاب لیدی گاگا برای بازی در نقش هارلی کوئین به نظرمن اصلا انتخاب مناسب و درستی نبوده!

یبار درمورد این اسم "ساتوشی ناکاموتو" تو توئیتر ایلان ماسک افشاگری کرد! سا: سامسونگ توشی: توشیبا ناکا: ناکامیچی موتو: موتورولا

Hell Boy شبکه چهار...!

امتیاز: 7/10.

دوست عزیز، طراحی پوستر ایراد داره و این تنها نظر من نیست، خیلی از مخاطبان هم ایراد گرفتن! اگر درست به پوستر دقت کنید متوجه منظورم میشید...!

* این سریال برای فصل 4 تمدید شد.

یه نقدی هم به پوستر این فیلم وارده: درحالیکه گردباد پشت سرشونه، اینا دارن به روبه رو نگاه میکنن و ترسیدن...!

این فیلم در ژانر خودش خوب و مهیج بود. به نظرمن از نسخه ی قبلیش ساخت بهتری داشت. ولی همه ی فیلم یه طرف، فیلمبرداری جذابش یه طرف...! چندتا از صحنه های درگیری پایان فیلم به صورت اول شخص فیلمبرداری شده بود که خیلی از نظرم جالب و هیجان انگیز بود! پشت صحنه ی فیلمبرداری این سکانس هاشونو دیده بودم و واقعا توانایی بازیگری ویل اسمیت تحسین برانگیز بود. به علاوه ی این ها، تدوین خوبی هم داشت. درکل ارزش یکبار دیدن رو داره. امتیاز من: 7/10

این فیلم براساس رمانی به همین نام، نوشته کالین هووِر است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و در لیست پرفروش‌ ترین کتاب‌ های سال قرار گرفت. خلاصه داستان: داستان فیلم درمورد دختری به نام لیلی است. لیلی ۲۳ سال دارد و با پدرش رابطه‌ای پیچیده‌ داشته و اکنون که پدرش از دنیا رفته‌‌ است، به خواست مادرش باید در مراسم تشییع جنازه سخنرانی کند. او درباره پدرش می‌گوید: «به عنوان دخترش، دوستش داشتم اما به عنوان یک انسان، ازش متنفر بودم.» دلیل اصلی نفرت او از پدر به این خاطر بود که وقتی پدرش عصبانی می‌شد، مادرش را کتک می‌زد. البته پدرش بعد از آن سعی می‌کرد جبران کند اما این موضوع روی لیلی تاثیر گذاشته‌است. پس از سخنرانی، لیلی احساس ناخوشایندی دارد و برای تخلیه احساساتش به پشت‌بام خانه‌ای می‌رود. روی لبهٔ‌ پشت‌بام می‌ایستد و به پایین نگاه می‌کند. به مرگ فکر می‌کند ولی قصد خودکشی ندارد. در ادامه رایل کینکید که جراح مغز و اعصاب است، وقتی به پشت‌بام می‌آید با تصور این که دختر می‌خواهد خودکشی کند تلاش می‌کند با صحبت کردن، او را از انجام کار احمقانه‌ای منصرف کند. لیلی هم که قصد انجام کار احمقانه‌ای ندارد گفتگو با رایل را آغاز می‌کند. این دیدار عجیب آغاز یک رابطهٔ عاشقانه و پیچیده است اما در ادامه یادآوری اولین عشقش اتلس کاریگن و رشته‌ای که او را به گذشته متصل می‌کند، ذهن لیلی را درگیر می‌کند. وقتی ناگهان اتلس پیدایش می‌شود، هر آن‌چه که لیلی با رایل ساخته مورد تهدید قرار می‌گیرد.

کیسی افلک برادر بن افلکه!